مدينه از برکت نفس او سبز مي شد
و آفتاب صداقت از منزلگاه انديشه اش برمي تابيدد.
با کلامش حق را بالنده مي کرد
و با قيامش در نيمه شب هاي تاريک و با کوله باري از هديه،
مستمندان و بينوايان را دلشاد مي ساخت.
بيل در دست مي گرفت و به تلاش معاش مي ايستاد
و عشق به زندگاني والا و پر معنا را
در جان ها زنده نگاه مي داشت.
کوهي از وقار بود، دريايي از علوم،
اقيانوسي از حکمت و فضيلت،
گستره اي از رحمت و عبادت.
که لحظه لحظه حياتش از ياد
و نام خدا، سبز و سرشار بود.
چهره اي دوست داشتني، رفتاري سنجيده و متين،
سينه اي انبوه ازيقين و تلاشي گسترده درراه دين داشت.
آري! نخل وجود والاي آن پيشواي،
چنان ثمر داد که مذهب ما را با نام خويشتن مزيّن کرد.
شهادتش تسليت باد
درباره این سایت